زنی که منم از آن دسته زنهاست که عصر یک روز زمستانی پنجره را تا انتها باز کرده تا بوی باران و طراوت خانه اش را پر کند . یک لیوان نسکافه ی داغ برای خودش درست می کند و می نشیند به پاک کردن اسفناج .
بهاران پشت پنجره انگشتان ظریفش را بر شیشه می کوبد !
بهاران پشت پنجره انگشتان ظریفش را بر شیشه می کوبد !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر