۱۳۸۹ آذر ۲۱, یکشنبه

احمد شاه مسعود

همیشه در لحظه ی  تمام کردن یک کتاب ، اشتیاق فراوانی به یادداشت تکه پاره ای در مورد آن دارم .
آنی بیش نیست که کتاب " احمد شاه مسعود  روایت صدیقه مسعود " را به پایان بردم .

می دانی حس من اینک چیست ؟
می خواهم که بدانی ، سرگذشت " احمد شاه مسعود " ،  شیر پنجشیر، فرمانده نیروهای مقاومت افغانستان را خوانده ام ، سرگذشت مردی را که نزدیک به 31 سال در دفاع از کشورش ، خاکش و مردمش جنگیده است ، مردی که زمان حمله ی روس ها به افغانستان با کمترین امکانات در برابر ارتش شوروی ایستادگی کرد ، مردی که در برابر اشغال افغانستان به دست طالبان ایستاد و سرانجام  در یک  انفجار تروریستی جان سپرد . آری من سرگذشت چنین شیرمردی را خوانده ام و حسم اینک حس عاشقی است !




این کتاب از زبان همسر احمد شاه مسعود  نگاشته شده . لابلای صفحه های کتاب ، عاشقانه ای را دنبال می کنی ، شرح عاشقی های این قهرمان ملی افغانستان را به همسرش می خوانی و از دلبستگی های پدرانه ی او به خانواده اش سر در می آوری . مسعود را از نو باز می شناسی و در این بازشناختن او را نه تنها مرد جنگ بلکه مرد اخلاق می یابی . در این کتاب با اندیشه های آرمان خواهانه ی او برای آینده ی افغانستان آشنا می شوی  یا شاید راه و رسم مردانه جنگیدن را بیاموزی !

مسعود عاشقانه برای استقلال کشورش جنگید . 
و در نهایت تنها به یک جمله از این کتاب بسنده می کنم : " از نظر او کمک به کشورمان ، از کمک به زنان آغاز می شد . او زنان را آینده ی کشور می دانست ."

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر