۱۳۸۹ آبان ۲۹, شنبه

تنهایی پر هیاهو

در سالهای نوجوانی وقتی گذرم به میدان انقلاب می افتاد ، مغازه هایی که کتاب دست دوم می فروختند برایم سوال برانگیز بودند . دلیلی جز مهاجرت یا مسافرت برای فروختن یا حراج کتابخانه ی شخصی نمی شناختم . از طرفی اینکه یک مغازه دار به جای فروش کتاب های نو و تمیز که عطر مست کننده ی کتاب تازه چاپ شده بدهد ، در میان گرد و خاک بایستد و کتاب های زرد و کاهی را به هم بکوبد و پس از اینکه توفانی از غبار به هوا کرد ، آنها را دسته کند و تحویل مشتری بدهد ، برایم عجیب بود .
شغل صحافی هم برایم همیشه جالب بود . عوض کردن جلد کتاب های قدیمی ، طلاکوب کردن اسم کتاب روی جلد ، بوی چسب ، بارها دیده بودم که آقای صحاف انگشتهایش را با کاغذ بریده و به دستهایش جا به جا چسب زخم چسبانده شده بود . 
افسوس که فرصت پرسه زدن در کوچه پس کوچه های انقلاب به ندرت دست می دهد ...
رمان " تنهایی پرهیاهو " اثر بهومیل هرابال نویسنده ی چک ، داستان یک آدم عشق کتاب است . قصه ی عشق بازی های رمانتیک او با کتاب هایی که محکوم به نابودی و خمیر شدن اند . هانتا کارگر پرس کاری است که پس از پرس کتاب های قدیمی یا ممنوع آنها را بسته بندی و راهی کارخانه ی بازیافت کاغذ می کند .
چون هانتا دلسوز کتاب است ، این وظیفه را با عشق انجام می دهد . کتاب ها را نوازش می کند ، کتاب های نفیس را برای خویش دست چین می کند ، مجموعه ای از کتاب های ارزنده تهیه کرده که گاهی آنها را به دیگران هدیه می کند و ... تا روزی که پیشرفت و تکنولوژی معشوقش را از او می گیرد .
تنهایی پر هیاهو داستانی کوتاه و پرمعنا دارد .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر